ترادف در قرآن کریم

به وبلاگ مفردات قرآن خوش آمديد

عضويت در وبلاگ
منوي اصلي
صفحه نخست
پست الکترونيک
آرشيو مطالب
فهرست مطالب وبلاگ
پروفایل
موضوعات
تحقیق و خلاصه
قاموس قرآن
کلاس
جزوه کلاسی
علم مفردات
اخبار
اضافات

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 22
بازدید هفته : 27
بازدید ماه : 31
بازدید کل : 15454
تعداد مطالب : 5
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

آخرین مطالب
طراح قالب

Template By: NazTarin.Com

تبلیغات

ترادف در قرآن کریم

 ترادف در لغت

ترادف در لغت به معنای آمدن چیزی پس از چیز دیگر است

 

ابوالعباس ثعلب(ت291ق) نیز معتقد بود، هرچه مترادف دانسته شود، در صفت متباین اند. برای مثال «انسان» به اعتبار صفت نسیان یا انس، و «بشر» به اعتبار بشره(پوست) وضع شده است

 

به نظر ابوهلال چنان‌چه دو واژه در یکی از موارد استعمال، صفات، تأویل، حروف تعدّی، نقیض، اشتقاق، صیغه و ضبط با هم فرق داشته باشند، مترادف دانسته نمی‌شوند

 

نتیجه آن که طبق چنین تلقی از ترادف هیچ مصداقی برای آن نمی توان یافت و بنابراین باید گفت: ترادف وجود ندارد؛ زیرا هیچ دو واژه ای یافت نمی شود، مگر این که در یکی از جهات مذکور با یکدیگر فرق دارند؛ اما این تلقی درست نیست؛ چون در این تلقی ترادف به عنوان یک ویژگی زبان واقعی و متعارف و رایج میان اهل زبان نگریسته نشده است. باید توجه داشت که در زبان واقعی گاهی یک معنا به دو تعبیر می‌آید، بدون آن که به فروق لغوی آنها توجه شود.

 

شرط اصلی ترادف آن است که دو یا چند واژه بتوانند به جای یکدیگر به کار روند و مقصود واحدی را القا کنند.

 

شرایط ترادف

در زمینة ترادف توجه به این نکته ها ضروری است:

1)       در ترادف ادعا این است که یک واژه در مورد یا موارد خاصی با واژة دیگر مترادف است؛ یعنی می‌تواند به جای آن به کار رود و همان مقصودی را القا کند که آن واژة دیگر القا می‌کند. بسا ممکن است یک واژه وجوه گوناگونی از معنا حسب استعمالات مختلف داشته باشد؛ از این رو نباید انتظار داشت که دو واژه در تمام استعمالاتش با همدیگر مترادف باشند.

2)        بحث ترادف مربوط به واژگان یک زبان است، نه زبان های مختلف و پنهان نیست، واژگانی که از زبان های دیگر به زبان عربی راه پیدا کرده اند، جزو زبان عربی به شمار می روند.

3)        در ترادف سخن از هم معنایی واژگان در یک عصر است، نه اعصار گوناگون.

4)       ترادف ناظر به معنای استعمالی واژگان است، نه معنای وضعی.

 

مترادفات را به اعتبارات گوناگون می توان به انواعی تقسیم کرد. به اعتبار مبدأ اشتقاق، مترادفات دو قسم اند: یک نوع از مترادفات از ریشة واحدی مشتق شده اند؛ مانند «نزّلت» و «انزلت» در آیة «وَیَقُولُ الَّذِینَ آمَنُوا لَوْلَا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ مُّحْکَمَةٌ»(محمد/47 ،20). در این آیه به جهت تنوّع تعبیر یکبار «نزّلت» و بار دیگر «انزلت» آمده و بی تردید معنای مراد از آن دو یکی است. نوع دیگر از مترادفات از ریشه‌های متفاوتی هستند؛ مثل «فطرنی» و «خلقنی»

ترادف به اعتبار اقسام کلمه نیز تقسیم پذیر است: گاهی ترادف میان اسم هاست، مانند «انسان» و «بشر»، و گاهی ترادف میان فعل هاست، مثل«خلق» و «فطر» در آیات پیش‌گفته،

گاهی ترادف میان حروف است، مانند «إذا» و «إن» در آیة «وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ إِذَا هُمْ یَقْنَطُونَ»(روم/30 ،36).

 

پیشینه ترادف

نخستین کسی که به پدیدة ترادف اشاره کرد، سیبویه(ت180ق) بود که در کتاب خود یکی از اقسام کلام عرب را «اختلاف اللفظین و المعنی واحد» برشمرد و برای آن «ذهب و انطلق» را مثال آورد(ر.ک: سیبویه، الکتاب، ج1، ص24 و منجد، الترادف فی القرآن الکریم، ص6)

 

و اولین کسی را که در این زمینه کتاب مستقلی نوشت، اصمعی(ت216ق) را یاد کرده اند

 

دانشمندان اسلامی همگی در سه قرن اول به وجود ترادف در زبان عربی و قرآن باور داشتند و کسی ترادف را انکار نمی کرد(ر.ک: منجد، الترادف فی القرآن الکریم، ص36) تا این که کسانی پیدا شدند و بر دیگران فخر فروختند که برای یک شیء ده ها و بلکه صدها اسم می دانند. این فخرفروشی دیگران را برانگیخت که بر آنان خرده بگیرند و بگویند: آن شیء بیش از یک اسم ندارد و بقیه صفات آن شیء به شمار می روند.

 

نقل است، اولین کسی که ترادف را انکار کرد، ابن‌الأعرابی(ت231ق) بود

 

چنان می نماید که قدما به کلی منکر ترادف نبودند و تنها در صدد برآمده بودند که با افراط اصمعی و پیروانش در زمینة تکثیر اسامی برای اشیاء مقابله کنند. آورده اند که ابن الأعرابی(ت231ق) در عین حالی که از منکران ترادف به شمار می رود، «زبن» و «ضیق» را مترادف می دانست و برای تأیید پدیدة ترادف به آیة شریفة «قُلِ ادْعُواْ اللّهَ أَوِ ادْعُواْ الرَّحْمَـنَ أَیًّا مَّا تَدْعُواْ فَلَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنَى»(اسراء/17، 110) استشهاد می جست

 

 

 

معتقدان به ترادف برای تأیید نظر خود مبنی بر وجود ترادف در زبان عربی و قرآن به شواهد فراوانی از مترادفات استشهاد جسته اند که در کلام عرب و قرآن مشاهده کرده اند و دانشمندان اسلامی با تکیه به آنها به بیان معنای اشعار عرب و آیات قرآن پرداخته‌اند

 

منکران از سویی صرف نظر از شواهد مذکور وجود ترادف را مخالف اصل و حکمت وضع و مخل به تکلم و مخالف عقل و عبث و بی‌فایده دانسته، گویند:

1-       ترادف در فهم کلام اخلال وارد می سازد؛ چون ممکن است، هریک از طرفین خطاب، به اسمی از یک چیز، متفاوت از دیگری آشنا باشد و لذا هنگام خطاب، هریک مراد دیگری را نفهمد؛ از این رو نیاز است، هریک همة آن اسم ها را به خاطر بسپارد تا به این مشکل گرفتار نیاید و این موجب مشقت است

2-       هر واژه ای برای یک معنایی وضع شده است و وقتی بتوان با آن واژه به آن معنا اشاره کرد، دیگر حاجتی به واژة دیگر نیست و وضع آن عبث خواهد بود. واضع لغت خدای حکیم است و شخص حکیم هم کار عبث نمی کند؛ از این رو ترادف نمی تواند وجود داشته باشد

چنان می نماید که برخی از منکران یکی از ادلة عدم وجود ترادف را در قرآن عدم امکان جایگذاری واژه ای به جای واژگان قرآن دانسته و آن را ناشی از اعجاز قرآن تلقی کرده و گفته اند: قرآن چنان اعجازآمیز است که اگر واژه ای از آن برداشته شود، واژة دیگری بهتر از آن یافت نمی‌شود که به جای آن گذاشته شود(ر.ک:  سیوطی، الإتقان، ج2، ص25 7).

 

معتقدان به ترادف، ادلة منکران را این چنین پاسخ داده اند که اولاً، وجود ترادف در زبان نه تنها موجب مشقت نیست که تکلم را تسهیل می کند. بسا گوینده ای برای القای معنایی واژه ای را در خاطر ندارد؛ اما مترادف آن را به خاطر دارد و از آن استفاده می کند و بسا تلفظ واژه ای برای گوینده ای ثقیل است و از مترادفش که تلفظ خفیفی دارد، بهره می گیرد و بسا سجع و وزن کلامش اقتضا می کند، از واژه‌ای خاص استفاده کند و مترادف آن را وانهد.

به علاوه، بی تردید ندانستن هر واژه ای نقص است؛ اما آن نقص برای گوینده ای است که آن را نمی‌داند، نه نقص زبان، و اگر از این رهگذر اخلالی در تکلم کسی پدید آید، بر اثر وجود ترادف در زبان نیست، بلکه بر اثر این است که متکلم به واژة مترادف آشنایی ندارد.

به علاوه، این نظر که واضع لغت خدای حکیم است، ثابت نیست و به فرض اثبات، ترادف با فوایدی که بر آن مترتب است، با حکمت الهی منافات ندارد

 

واژگان مترادف برای اغراض و فواید گوناگونی به کار می روند که اینک برخی از مهم ترین آنها یاد می شود:

1)       تأکید: گاهی تأکید با الفاظی مانند «کل، اجمع، کِلا و کِلتا» است که آن را تأکید معنوی می نامند؛ مثل«فَسَجَدَ الْمَلآئِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ»(حجر/15 ،30)، و گاهی تأکید با آمدن الفاظ مترادف در پی هم است که آن را تأکید لفظی می خوانند؛ نظیر«ضَیِّقًا حَرَجًا»(انعام/6،125)

2)       تنوع تعبیر: گاهی جهت پرهیز از تکرار از ترادف سود جسته می شود. «رحمت» و «نعماء» در این آیات از آن جمله است:« وَلَئِنْ أَذَقْنَا الإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَیَئُوسٌ کَفُورٌ(*) وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاء»

3)       رعایت آهنگ: آوردن مترادفات گاهی به جهت رعایت آهنگ کلام(سجع، قافیه و فاصله) است؛ نظیر «سُبُلًا فِجَاجًا»(نوح/71، 20) و «عَبَسَ وَبَسَرَ»(مدثر/74، 22).

4)       تفسیر: گاهی واقعیت واحدی با دو تعبیر گزارش می شود و این نشان می دهد، مراد از آن دو تعبیر یکی است و به اصطلاح میان آن دو تعبیر ترادف برقراراست؛ منتها یکی از آن دو تعبیر مجمل و دیگری مبیّن است و به عبارت دیگر یکی دیگری را تفسیر می کند. برای نمونه فرزندی که به حضرت مریم القا شده، یکبار به «ولد» تعبیر گردیده است:« قَالَتْ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی وَلَدٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ»(آل‌عمران/3، 47) و بار دیگر به «غلام»: «قَالَتْ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ»(مریم/19، 20). «ولد» هم شامل پسر می شود و هم شامل دختر(ر.ک: أنعام/6 ،100_101)، اما «غلام» تنها بر پسر اطلاق می گردد.

 

اسباب ترادف

از دیرباز دانشمندان اسلامی حتی اغلب کسانی که ترادف را به نحو گسترده انکار می کردند، تعدد وضع را به عنوان سبب پیدایش ترداف و بلکه به عنوان تنها سبب پیدایش آن می‌دانستند

 

مهم ترین سبب پیدایش ترادف را می توان تطور لغوی اعم از تطور صوتی و تطور دلالی یاد کرد. تطور صوتی مانند قلب(جذب و جبذ)، ابدال(صراط، سراط و زراط) و حذف(حِظه و حُظوه)،(ر.ک: منجد، الترادف فی القرآن الکریم، ص78 به بعد) و تطور دلالی مثل «حمد» و «شکر» که حمد در ابتدا اعم از شکر و به معنای ثنا بر کرم یا حسب یا شجاعت بوده؛ اما شکر فقط ثنا بر کرم بوده است

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[+] نوشته شده توسط محمدامین قاسمی نیا در جمعه 30 تير 1391برچسب:ترادف,ترادف در قرآن,مفردات,مترادفات در قرآن, در ساعت 10:16 | |

درباره وبلاگ

بسم الله الرحمان الرحیم این وبلاگ به همت کار گروه مفاهیم مؤسسه ی جامعة القرآن الکریم و اهل البیت زیر نظر استاد مصطفی رمضانی تاسیس شده و هدف آن تعلیم و تدریس مفردات قرآن کریم به قرآن پژوهان و قرآن دوستان گرامی است.
آرشيو
مرداد 1391
تير 1391
آمار
روز بخير كاربر مهمان!
آمار بازديدها:
افراد آنلاين:
تعداد بازديدها:

مدير سایت :
سید حمید دهنوی
مصطفی رمضانی
محمد سعید بیلکار
محمدامین قاسمی نیا
سید علی میری
لينكستان
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مفردات قرآن و آدرس mofradat.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

وبلاگ دهی LoxBlog.Com


لينكدوني

حمل و ترخیص خرده بار از چین
حمل و ترخیص چین
جلو پنجره اسپرت
الوقلیون

آرشيو پيوندهاي روزانه


CopyRight| 2009 , mofradat.LoxBlog.com , All Rights Reserved
Powered By Blogfa | Template By: LoxBlog.Com